دنیای قشنگ ما
سلام پسرم دیروز و امروز خیلی تکون هات کم شده همش میترسیدم دیشب که بابا اومد خونه مامان جون، بالاخره یه تکونی خوردی شیطون دلت برای بابا رضا تنگ شده بود؟ مامان رو نگران نکن سروش جونم باشه؟ راستی مامان جون برات دوتا شلوار کوچولوی خوشگل و یه دوچرخه کوچولو برای داخل کمدت گرفته اومدی پیشمون همه این چیزای خوشگل رو می بینی چیزایی که مامان جون و خاله طیبه با عشق برات خریدن رو اما یه چیزایی هست که ممکنه نبینی اما اگه یه کم دقت کنی حسشون می کنی اونم عشقیه که من و بابا به تو داریم چون به وجودمون گره خوردی دیشب به بابا رضا گفتم دلم بستنی میخواد اون موقع شب پاشد رفت برات یه بستنی وانیلی با روکش کاکائو خوشمزه خرید تا خوشح...